كلي حرف دارم باهات ولي نميدونم از كجا بايد شروع كنم.الان نزديك16ماهته يه فرشته زيبا براي من وبابايي و البته خييييلي شيطون و شيرين.ترنمم صبحا كه از خواب بيدار ميشي (كه البته بيشترش من پيشت نيستم از اين بابت خيلي ناراحت)كلي ناز ميكني روي تخت منتظري كه بغلت كنم تو هم سريع سرت ميزاري روشونم سفت ماماني رو بغل ميكني،منم عاشق اين لحظه ام.وقتي هم بهت ميگم ماماني رو محكم بغل كن دقيقا همين كارو ميكني وااااي كه اون لحظه دوس دارم بخورمت عسلي.بهت بگم از شيطونيات كه فيشاي تلوزيون ميكني باز خودت دوباره وصلش ميكني،ياد گرفتي ميري روي مبلا و واميستي روي مبل كه خيلي اين كارت خطرناكه...از روي تخت خوابم خودت تنها مياي پايين،از روي يه پله ميشيني مياي پايين بعدشم ...